ذهن زیبا

خدایا ! نوشتن را به شرطی می خواهم که کلماتم عطر نفسهای تو باشد .

ذهن زیبا

خدایا ! نوشتن را به شرطی می خواهم که کلماتم عطر نفسهای تو باشد .

به خواستگاریت می آیم !

 

*امروز وقتی تو را در کوچه می بینم و تو چادر زیبای خود را جلو می کشی تا نکند نگاه من دلیلی بر گناه تو باشد چه زود ذهنم به عقب بر می گردد.

 

 به روزهای کودکیمان...

 

 آن گاه که تو با موهای لَختِ خود چه زیبا جلو چشمان من می دویدی و من دلخوش از پیدا کردن یک همباری خوشحالترین کودک دنیا بودم . یکدیگر را که می دیدیم آنقدر گرم بازی می شدیم که دیگر دوست نداشتیم خداحافظی کنیم ...خداحافظی هایمان هم اجباری بود... مادرت اگر از تو می خواست که داداشی را ببوسی تو لبهایت را روی گو نه هایم میهمان می کردی و من بی تفاوت ماشین بازی می کردم. فرقی نمی کرد تنها باشیم یا همه دور و برمان باشند! مهم شیطنتهای هر ر وزه مان بود که باید به کثیف شدن یک لباس شکستن یک شیشه و یا تنبیه مادر می انجامید .  وقتی که با هم خانه گلی می ساختیم اگر دستانمان یکدیگر را لمس می کردند کدامیک به دیگری تلنگر می زدیم که مراقب باشیم این دستها مال هم نیستند ؟!یادت هست  یک روز موهایت را هم شانه کردم ولی تو ناراضی بودی و بهمش ریختی ؟! ... اما افسوس که همه اش مال دیروز بود و امروز ... امروز نگاه تو وقتی نگاهم می کنی صدای تو وقتی در را به رویت باز می کنم و حضور تو وقتی با مادرت برای رعایت احترام همسایگی به خانه مان می آیی همه و همه بوی حیا می دهد و حجب . نمی گویم اگر امروز خود را از من پنهان می کنی کار بدی می کنی گلم ولی نمی خواهم هر روز بیشتر از لحظات پاک کودکیمان دور شویم دوستشان دارم و امروز برای تکرار نشدن دو باره اش کودکانه می گریم .

 

 اما نه! شاید باز هم بشود دستانم در دست تو باشد نگاهت مال من باشد و حضورت همیشگی. آری به خواستگاریت می آیم و می دانم تو با اجازه تمام بزرگترها خواهی گفت ...

 

عزیزُم چکَک خاشَ ستَه بچگی مون         گازیونِ مِه و تو پی بَپ و مُم

 

اگه کار شُنَداده توی کوچَه                      صُب نِماز گازی ماکه تا سرِ شوم

 

 

نظرات 17 + ارسال نظر
فرزاد سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:59 ب.ظ http://jaski.mihanblog.com

ای کاش ما هم میتونستیم در وصف همبازی های دوران کودکی چنین متن جالب و خوبی بنویسیم.

گوگانا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:49 ب.ظ http://googana.blogsky.com

سلام.خیلی خوب بود.اما یه خورده ناراحت شدم یاد خاطرات گذشتم افتادم..........

یداله شهرجو سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:11 ب.ظ http://samtedarya.blogsky.com

موسا جان سلام
مبارکه ...الهی به پای هم پیر شین

سلام دوست من
سپاس ... ولی این زبان حال من نیست دوست من!

کامیرا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ب.ظ http://bandarabbascity.blogsky.com

منقلبم کردی موسی...

یاسر ماهرودی چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:53 ق.ظ

سلام
بسیار زیبا و عمیق نوشتی. راستی که این اسم شایسته ذهن توست : (( ذهن زیبا)) .
سربلند باشی موسا .

سیبه ماندگار چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 ق.ظ http://kookherddyar.blogfa.com

سلام موسی جان از اینکه به من سر زدی ممنونم. من ابتدا نام نوشته ام محرومیت از نوع مرغوب بود اما سه چهار ساعت بر روی شبکه دوام نیاورد و به اصرار دوستان مجبور شدم آن را حک و اصلاح کنم. من به نکاتی اشاره کرده بودم از جمله اینکه شهر من نزدیک به یک سال است که بخش شده است و در تمام ادارات دولتی و مملکتی به نام بخش شناخته می شود اما مسئولی در استانداری به بهانه های واهی و تنها به این دلیل که روستای مجاور معترض است از اعلام آن خوداری می کند. مسلما او در یک شب گرم و شرجی بر پشت بام خانه گلی نخوابیده است و درد من شما را نمی داند.برای این بخش بودجه تعیین خواهد شد. اما در صورت رسمیت نیافتن آن از طرف استانداری معلوم نیست می خواهد صرف چه اموری شود؟
باز از اینکه به من سر زدی ممنونم و از نوشته ای خوبت مخصوصا آخری که وصف الحال خیلی از ماها است متشکرم.
پایدار باشی

آنیسا چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:43 ب.ظ http://www.anisa115.persianblog.com

سلام
ما به شما لینک دادیم ولی شما چی؟( از شمال به جنوب)
هرمزگان شهر آفتاب تابان است
منتظر شما هستیم

مهناز خانوم پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:40 ب.ظ

و تو دلدارم باش
بارها میگویم
یاد ایام سبکبالی امان می شکند بال و پرم
خاطرات من و تو با سفر از خانه و کاشانه ی من قاب گرفت
' همسفر کودکیم '
یاد من نیست که عهدی بستم
که فراموش کنم نام تو را

زیبا بود

یاسمن پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:09 ب.ظ http://yasi5.blogfa.com

سلام
کاش دوران بچگی تکرار میشد . کاش ریا نبود ..... کاش فقط محبت بود....کاش و یه دنیا کاش که همه ی اینها فقط آرزوهای محال ما آدمهاست
مطلبت زیبا بود . مثل همیشه .

مرد نقره ای پنج‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ب.ظ

هر خری ....می فهمه... که این.... همبازی... شما یه ..دختره

مرجان جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:31 ق.ظ http://marjan.blogfa.com

کاش زبان حال همه ما بود!‌

کم پیدائی نازنین دوست!؟

بندر خوبم جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:13 ب.ظ http://banderekhoobom.blogfa.com/

احسنت بسیار نزدیک به واقعیت شاید هم واقعی واقعی بود . زنده باشی و تا سلام .

فر یبا صا دق زاذه جمعه 12 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:28 ب.ظ

دلم می خواهد گامی به عقب بگذارم / و ثانیه ای در زما ن گم شود . اما نه ثا نیه نه زمان این رویا را دیگر به من بر نمی گردانند کاش .......... کاش ..........کاش

انصار الشهدا شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:30 ق.ظ http://www.laleha.blogfa.com/

سلام
از محبت شما بی نهایت ممنون.
عذر خواهی ما را به خاطر دیرسر زدن ببخشید. پاره ای مسایل از جمله امتحانات بعضی بچه ها و خرابی کامپیوتر و ... باعث شد تا ...
ما به روزیم و چشم انتظار حضور سبز شما.
التماس دعا
یاعلی

رهگذر شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:41 ب.ظ http://shabestan.blogsky.com

خیلی زیبا نوشتی...
خواستگاری!
یک شتر
در خونه همه

منولوگ یکشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:39 ب.ظ http://monolog.blogsky.com

زیباو دوست داشتنی...مثل کودکی همه ی ما

یه سر بزن

مرد شعر دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:47 ب.ظ http://poetriman.blogsky.com/



سلام ذهن زیبا .. ما رو لینک کردی و سر نمی زنی .. توی عشقت موفق باشی

http://poetriman.blogsky.com/



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد