ماهیگیر پیر شده بود
سالها به آب می زد
در تلاطم وهمناک دریا منتظر میماند
تا نوک قلابش را
ماهیهای بزرگ و نادان ببلعند!
و صیدی درخور بدست آورد
تا شاید
شکم فرزندان
با فروش ماهیهای نادان سیر شود
تا شاید
تحصیل
بزرگترین آرزوی دختر هفت ساله اش نباشد
ماهیهای نادان
ناخواسته سبب خیر می شدند
***
طفلی ماهیگیر
که هنوز نتوانسته است
انگشتری را
که بعد از عروسی به همسرش قول داده است
با فروش ماهیهای نادان بخرد!
و دوباره به دستانش کند
آنوقت با هم
لبخندی شیرین و معنیدار بزنند
و به بهانهای به عقب باز گردند
به آن شب که لوطی!
تا صبح راه رفت
رقصید
و رقصاند
***
آخر ماهیها هم دانا شدهاند .... و دیگر نوک قلاب را نمیبلعند!!!
آنها میگریزند
اما نمیدانند
آرزو یعنی چه؟!
نمیدانند
سالهاست
ماهیگیر پیر
دلش لک زده است
برای لبخندی شیرین و معنیدار
دلش لک زده است
برای لحظه ای که
به بهانه ای به عقب برگردد
دلش لک زده است
برای ...
چه تلخ و چه سیاه
ماهیگیر...
غم دنیا رو دلم نشست
"وقتى جهان/ از ریشه جهنم/ و آدم/ از عدم / وسعى/ از ریشه هاى یاس مى آید/ وقتى که یک تفاوت ساده/ در حرف/ کفتار را/ به کفتر/ تبدیل مى کند/ باید به بى تفاوتى واژه ها/ و واژه هاى بى طرفى/ مثل نان/ دل بست/ نان را / از هر طرف بخوانى/ نان است!"
این روزها ماهی های عاقل را با تور به دام می اندازند تا حساب کار دستشان بیاید که آرزو یعنی چه!
سلام و خسته نباشید.
به روزم.
منتظر حضور شما هستم
خدا .. تو دل ماهیگیر هست
هر چند برای دختر ۷ ساله خدا جور دیگری است
سلام موسی جان
واقعا استفاده کردم
آرزو میکنم دستان پدر هیچوقت خالی از آرزو نباشد ...
حس میکنم یه حس پنهان پشت این نوشته بود
یا علی
جدیدترین موزیک و عکس بندری
www.bo2bnd.blogfa.ir
آلبوم جدید محمد روهنده دانلود نکنی ضرر کردی
سلام وب خوبی بود منتظرم بای
موسا سلام. کجایی چوک؟
اهان
توی ذهن زیبات گم بودی؟
به خو گم مکن.
چه فکر نازک غمناکی..
من انسانم
همان نطفه ی ناچیز،
که جنباندنداش در بطن شب بیداریها و شیطنت های گاه و بیگاه دو تن
و از هوس ناب و صیقل خورده ای لبریز.
من انسانم ،جگر گوشه ی...
berozam
khoshhal misham age eftekhar bedin
[گل][لبخند]
برای چی ؟
برای حماقت ماهیها، برای لحظه ای از امیدواری به دوباره احمق شدن ماهیها، برای هفت سالگی دخترک...
از پشت گریه ی تلفن بوق بوق بوق
هی شعر خط خطی وسط جزوه ی حقوق...
سلام!
تو این تاریکی که چشم چشمو نمیبینه
با یک شعر تازه به روزم!
سلام دوست عزیز
به فکرچسباندن تکه های نانم
هنوز سفره های خالی می تکانم
موفق باشی ...
سلام وب قشنگی داری/مارو سرافراز کن با اومدنت به وبلاگم//خواستین تبادل لینک میکنیم//بدرود
کاش یک ماهی بیاید نوک قلاب را بگیرد.
دل پیرمرد آرام می شود.
زیبا بود.
سلام
باداستانک مجازات بروزم والبته مشتاق میزبانی شما. آماده ی تبادل لینک هم هستم . زنده باشید
سلام
زیبا بود و پر محتوا
برای حس حضورتان در آرامشکده ام چشم براه جاده آ«دنت می دوزم
آسمانی باشی
به امید دیدار
سلام
آمدم تا بگویمت چقدر در من جاری شده ای
چقدر حس بودنت را احساس میکنم
چقدر برای دیدارت لحظه هارا تک تک می شمارم
با چشمانی خیره به انتظار آمدنت نشستهام
شکیبا مانی وجاودان
سلام
همه ماهیگیرن
سلام عزیز
با یک غزل به روزم ودلتنگ دیدارت
در پناه دریا
سلام به امید روزهای زیبا برای تو دوست خوبم . شعر زیبایی بود .
سلام اول می گم کدام موسا؟بعد می گم قشنگ بود
سلام بر شما دوست نازنین.خوشحال میشوم اگر به وبلاگ گپ شو سری بزنید.وبلاگ من درباره داستانهای فولکریک ایران وهرمزگان میباشد.
منتظر تشریف فرماییتان هستم.
سلام .... زیبایی ذهنتان دو چندان
ولی قبول بفرمایید زیبایی ذهنتان را از ما دریغ می ورزید،یک ماهی است که از تراوشات زیبای ذهنتان بهره ای نبرده ایم.
موسا سلام.
به رزوم با برنامه بازگشت حجاج هرمزگانی...
بسیاری از دوستان با من تماس داشتند و درخواست کردند که به جز سه شنبه شب که حجاج جاسکی خواهند آمد دوشنبه شب هم برای استقبال از دیگر حجاج به فرودگاه بروم که دعوتشان را لبیک می گویم و امیدوارم دوشنبه شب در فرودگاه بندرعباس حاضر باشم و دوستان وبلاگ نویس و غیر وبلاگ نویس را از نزدیک ملاقات کنم. از دیگر دوستان هم دعوت شده که دوشنبه و سه شنبه شب در فرودگاه باشند...
آن کس که در مسیری مستقیم حرکت می کند رستگاری را خواهد یافت هرچقدر که دور باشد."
دوست عزیز سلام.ازمشاهده وبلاگ بسیار زیبای شما لذت بردم..
موسا جان سلام
به خاطر این حس زیبا به شما تبریک می گویم.
هم اندیشی مدیر.../اولین کنسرت اس...هرمز نو به روز است
برای ...؟
چرا نمی نویسی؟
آنهایی که از عشقهای ناکام مانده ، از مرگ عزیزان و از خاطرات شنیدنی شان حرف می زنند؛ از جور زمانه و غم بشریت می گویند؛ در مهتاب گریه می کنند ؛ در حضور بچه ها از شدت مهربانی دیوانه می شوند؛ در غروب آفتاب عمیق می شوند و با دیدن وسعت دریا حالت تفکر آمیزی به خود می گیرند...
همه از یک قماشند،
دلقکند! دلقک!
"گوستاو فلوبر"
سلام به روزم با غزلی بازیگوش که گوشه ای کز کرده
در پناه بارون