ذهن زیبا

خدایا ! نوشتن را به شرطی می خواهم که کلماتم عطر نفسهای تو باشد .

ذهن زیبا

خدایا ! نوشتن را به شرطی می خواهم که کلماتم عطر نفسهای تو باشد .

...

 

منصور را دوست داشتم ... با اینکه مربی من نبود... پنهانی خیلی چیزها از او آموختم! ... آن روز که بازیم نداد ... دلخورترین مرد جهان من بودم ... و منفورترینشان ... منصور ... چه می کند این عشق با من ... که اینگونه از منصور متنفر شدم؟!

دیشب رفت

سرطان مجبورش کرد برود

من

مدتهاست بخشیدمش!   

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

 پ.ن: عکسی از منصور دارم اما امکان گذاشتنش  نیست. عکس روی قلب خاکی­ام نقش بسته است. اگر توان دیدن دارید ... بسم الله

پ.ن2:دومین کتاب ساجده کشمیری ... به زودی

لطفا شبها نخوابیم!

محرم را فرصتی بزرگ می­دانم ... برای انسان بودن ... و انسان ماندن ... چرا که ... این روزها ... آدم­ها بسیارند ... اما انسان­ها ... انگشت شمار!

لطفا ... شبها نخوابیم ... شاید مثل هرمز، صالح و مظفر ... فردا نباشیم