ذهن زیبا

خدایا ! نوشتن را به شرطی می خواهم که کلماتم عطر نفسهای تو باشد .

ذهن زیبا

خدایا ! نوشتن را به شرطی می خواهم که کلماتم عطر نفسهای تو باشد .

12 سال گذشت !

12 سال گذشت!


همین دیروز بود انگار .. با چه شور و شوقی می آمدیم که وبلاگمان را بروز کنیم .. همه می امدند.. چه دوستان خوبی که از ذهن زیبا به یادگار دارم .. چه خاطرات بی نظیری که از قِبَل نگاشتن در این خانه بر ذهن و دلم نقش بسته. دلم برای آن روزها لک زده است. امروز اما، خوشحالم که خوبهای آن روزها را دارمشان.  دوستشان دارم و گه گاهی حالی میپرسیم از هم..

وبلاگ و وبلاگ نویسی هرچه داشت و نداشت، دوره ی مهمی  در زندگی ام بود.. بسیار مهم..

شاید، و فقط شاید گاهی برای درد دل آمدم. منتظرم ببینم کدامتان هنوز به خانه ام می آیید و یادم میکنید. برایم بنویسید ..از خودتان، و روزگارتان. منتظرم ..